مقوای زنجبیلی. حداقل او نوعی احساسات را نشان می داد
مشکا| 33 چند روز قبل
¶ من حاضرم لعنت بر تو ¶
غاز| 51 چند روز قبل
ممنون اومدم
کیومسال| 30 چند روز قبل
آره
هایتر| 7 چند روز قبل
سبزه ای که هنوز داغ است، با دو لعنتی با دیک های بزرگ خوابید که سوراخ هایش را کاملاً به هم زدند، اصولاً با قضاوت از ناله هایش که مدت طولانی دنبالش بود.
شیام| 31 چند روز قبل
احمق
مایک| 16 چند روز قبل
چه جوجه ای
بایراک| 34 چند روز قبل
وای چه مادر دیدنی، پسر خوش شانس. خانواده مدرن و بدون عقده، پسر مادر را از پشت گرفت و دهانش را روی خروسش گذاشت. خنده دار است که چگونه بابا تقریباً آنها را دریافت کرد، و مادر و دیک دیگر بدون توقف گونه او را می گیرند.
من می خواهم امتحان کنم
مقوای زنجبیلی. حداقل او نوعی احساسات را نشان می داد
¶ من حاضرم لعنت بر تو ¶
ممنون اومدم
آره
سبزه ای که هنوز داغ است، با دو لعنتی با دیک های بزرگ خوابید که سوراخ هایش را کاملاً به هم زدند، اصولاً با قضاوت از ناله هایش که مدت طولانی دنبالش بود.
احمق
چه جوجه ای
وای چه مادر دیدنی، پسر خوش شانس. خانواده مدرن و بدون عقده، پسر مادر را از پشت گرفت و دهانش را روی خروسش گذاشت. خنده دار است که چگونه بابا تقریباً آنها را دریافت کرد، و مادر و دیک دیگر بدون توقف گونه او را می گیرند.